هستي زندگيم

سلام خیلی وقته به این اینجا سر نزدم توی این دو سه سال به مردم کشورمون خیلی سخت گذشت عزیزای دلی که با بیماری کرونا از دنیا رفتن استرس های این بیماری نابودمون کرد خدا رو شکر اون روزا گذشت متاسفانه روزهای خیلی تلخی رو تو این سالها گذروندیم پدر بزرگ نازنینمون از بین ما رفت و روزهای پر استرسی که فکرش رو نمیکردیم رو پسرم باهم گذروندیم اما قوی تر از همیشه و استوارتر خدا رو شکر هزاران بار خدا تو رو بهم داد تو این اتفاقات بد مثل یک مرد استوار کنارم وایسادی با کارهای به ظاهر کوچیک اما بزرگ دلم من رو شاد کردی هستي زندگيم...ادامه مطلب

سلام نازنینم امروز 9 سال و تقریباً 1 ماهه ای ......این روزها که 9 ساله شدی کم کم بوی نوجوانی داره به مشام میرسه و هر لحظه نگرانتر میشم جوابهای غلردورانه میشنوم ....گاهی با خودم می گویم که خدایا نکند من مسیر تربیتت را اشتباه رفتم و نتونستم خوب تربیتت کنم نگران نگران روزهایی که مسیر زندگیت را اشتباه بروی پا در دوره های نوجوانی می گزاریم و پر از استرس و بی خیالهایتو و حرص و جوش خوردن های من خدایا ادامه زندگیمان را زیباتر بنویس پر از آرامش و نشاطو شادی

هستي زندگيم...

سلام پسر خوبم امروز رو میخواستم برات ثبت کنم چون برام مهم بود امروز آخرین آزمون جهشی پنجم بود با موفقیت همه رو طی کردی مامان بهت افتخار میکنه امیدوارم راه اشتباه نرفته باشیم و آینده روشنی رو پشت رو داشته باشی پسر صبورم مینویسم برای آینده ات تک تک بخواب و بدونی که از اعماق وجودم برایت نوشتم و من همیشه برایت پر از نگرانی ام و همیشه دعاگویت هستم

هستي زندگيم...

از بچگیم چیزهای کمی یادمه از روزهایی که دلهره بود بهونه میگرفتیم. روزهای جنگ ... روزهایی که همش خاطراتش مونده خاطراتی که بابام تعریف میکرد از شهادت دوستاش و غم هایی که تو چهره اش می شد دید و سکوت سنگی هستي زندگيم...ادامه مطلب

گاهی اوقات باید از آرزوهات هم حرف نزنی چون به خاطر گفتنش هم بازخواست میشی اما تو پسرم قلب من گنجینه توء برای نگه داشتن حرفهات و از تمام وجودم پشتتم و حمایتت میکنم برای رسیدن به موفقیت ها...

هستي زندگيم...

تولدت مبارک پسر گلم عزیزتر از جوووونم ، عشقمممم ، نفسسسسسم ، عمرررررررررم همه وجودمن تولدت مبارک........ 8  ساله که خونمون پراز صدای خنده و شادی شده 8 ساله که ما مملو ازعشقیم 8 ساله که تپش های قلبمون هستي زندگيم...ادامه مطلب

آرزوهایی هستن که خیلی انتظارش رو میکشیم و روزهای خیلی زیادی رو براشون سپری میکنیم گاهی اوقات خدا بقدری لطف و مهربونیشو بهمون نشون میده که از شوق اشک میریزیم  یکی از آرزوهای ما بدنیا اومدن حسین بود (پسرعموی محمدرضا) خداروشکر به این آرزومون هم رسیدیم پیوست: روزهای سخت پست قبلی یکی پس از دیگری سپری شد بابا پایان نامه اشو ارائه داد .پسرعمو و پسرعمه هم بدنیا اومدن حال پدربزرگمم خوبه  محمدرضای نازم  وقتی مقایسه ات میکنم با رفتارهای بقیه بچه ها خیلی عاقل و حرف گوش کن شدی درستم خوبه با معین و یاسر سر کلاس رقابت میکنی  هستي زندگيم...ادامه مطلب

نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ساعت 11:49 توسط مامانم!|

هستي زندگيم...

نوشته شده در سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ساعت 10:34 توسط مامانم!|

هستي زندگيم...

سلام

پسرکم امروز 3 مهر 95 اولین روز رسمی مدرسه رو شروع کردی و برات آرزوی موفقیت دارم

31 شهریور هم براتون جشن مدرسه گرفته بودن.

خدایااااااا توی این راه کمک پسرم باش خیییییلیییییییی

هستي زندگيم...